عوامل و ريشه هاي مد گرايي
يكي از راه هايي كه كشورهاي خارجي بعد از
پيروزي انقلاب اسلامي براي از بين بردن آن در پيش گرفته اند اشاعه مدهاي هيچ و پوچ
است .
به گزارش پايگاه اطلاع رساني پليس، انسان
به گونه اي افريده شده كه همواره از حالت يكنواختي گريزان بوده و در مقابل از تحول
و نوآوري در زندگي استقبال مي كند. اين تمايل در حالت عادي و در صورتي كه پذيرش تحويل
و نوآوري از روي آگاهي و بصورت تدريجي صورت پذيرد ظاهر زندگي آدمي را خوشايند و دلپذير
مي سازد.
بنابراين ميل به خودارايي و زيباسازي محيط
زندگي امري فطري است كه به بركت آن هم زمينه آراستگي صورت ظاهري محيط زندگي انسان فراهم
مي گردد و هم انگيزه تعالي و تداوم زندگي اجتماعي و روابط صحيح انساني تقويت مي شود.
بدين سان عواملي كه موجب ايجاد نفرت و انزجار
افراد از يكديگر و يا موجب يكنواختي زندگي بشر مي شود از محيط حيات اجتماعي دور شده
و جنبه هاي مثبت كمال خواهي و زيبايي دوستي انسان، روز به روز شكوفاتر مي گددد.
البته گرچه يكي از جلوه هاي كمال جويي و
زيبايي دوستي انسان ، به ويژه در دوره جواني توجه به زيبايي ظاهر است؛ اما بايد مراقب
بود اين فرايند از حالت طبيعي خود خارج نشود؛ زيرا همه استعدادهاي فطري اگر از حالت
طبيعي و معقول خود خارج شوند جنبه انحرافي پيدا كرده ، آثار سويي به بار مي آورند.
به عنوان مثال ميل به خودآرايي كه ريشه
در كمال جويي و زيباپسندي فطري انسان دارد، اگر از روي غفلت يا در نتيجه افراط و تفريط
و يا تحت تأثير القائات غلط عوامل جانبي، از مسير طبيعي و درست خود خارج شود، سر از
اموري چون خودنمايي، فخر فروشي، خودپرستي، مدپرستي و غيره در مي آورد. عواملي كه هر
يك از آنها به نوبه خود موجب پيدايش انواع نارسايي ها ، هوس بازي ها، رقابتهاي غلط
و اسراف و تبذيرها خواهد شد و انسان را به حيواني پست تبديل خواهد كرد!
بنابراين پيروي از مد و زيبايي خواهي و
تنوع پسندي، ريشه در نهاد انسان دارد كه نيازهايي چون تنوع، زيباخواهي و كمال جويي
فطري منشاء اصلي آن محسوب مي شود.
اما صورتهاي افراطي رايج اين گرايش(مدپرستي)
در نتيجه جهل و ناآگاهي و ضعف ارزشهاي معنوي و تبليغات وسيع دشمنان و خودباختگي و تقليد
كوركورانه از ديگران و يا آلوده شدن به رذايلي چون خودنمايي، فخرفروشي، احساس حقارت
و خود كم بيني و غيره پيش مي آيد كه براي افراد جامعه بسيار خطرساز است و بايد از آن
پرهيز كرد.
الگويي كه بيشتر از همه رايج شود، مد مي
شود و مدزدگي يعني پذيرش ، تقليد، تبعيت بي چون و چرا از چنين الگويي (كه البته هميشه
در حال تغيير است) اما آيا آنچه رايجتر شد ، درست تر هم هست؟ آيا بايد هر چيزي را به
طرف اينكه رايج تر هست پذيرفت؟
در تبعيت از مد بد نيست ملاحظات روانشناسانه
و تمايلات طبيعي انسان را نيز در نظر بگيريم، آن هم در دوران پرشور نوجواني و جواني
كه بيشتر مبتلابه چنين تمايلاتي است.
گره هاي متعددي كه در اين دوره از زندگي
بايد گشوده شود موجب التهاب و نگرانيهاي بسياري است. اين سوالات كه من كيستم؟ چه مي
خواهم؟ چه نقشي بايد داشته باشم؟ و غيره هميشه ذهن را اشغال ميكندو ما را براي يافتن
شخصيت و هويتي ثابت يا خصوصياتي معين وادار ميكند. ما را وادار مي كند كه خود را پيوسته
با ديگران قياس كنيم و در آنها با دقت و حساسيت نظر كنيم و از آنها كه به نظر جالبترند
الگو بگيريم تا جايي كه گاهي حتي نحوه حرف زدن ، غذا خوردن، لباس پوشيدن و فكر كردن
را هم از آنها اقتباس مي كنيم.
اين الگو برداري و همانند شدن به شخصيت
ما شكل مي دهد و به همين دليل است كه بايد به آن توجه كنيم و آن را جدي بگيريم و شايد
باز به همين دليل است كه ما آن را به عنوان مد مي شناسيم و به مد پرداخته ايم.
در پيروي از مد روز نوعي الگوبرداري و همانند
سازي است منتهي با الگوهايي كه اينجايي نيست و روزانه مثل كالا و جنس به بازار مي آيد
و يا مثل قارچ سبز مي شود و جا دارد كه از خود بپرسيم چنين الگوهايي تا چه حد به رشد
ما، به افزايش توانايي هاي ما و به استحكام شخصيت ما كمك مي كند؟
تنوع طلبي ، نوجواني، ميل به طراوت و زيبايي
از اميال و نيازهاي آدمي است اما بايد انديشه كرد كه اينگونه نيازها چگونه برانگيخته
مي شود ، با چه نيتي و به چه جهتي؟ و از اين مهمتر اينكه چگونه بايد به اينگونه تمايلات
پاسخ داد با كمي تأمل متقاعد خواهيم شد كه محدود كردن اين ميل طبيعي به تنوع و تازگي
به چند شكل و قيافه ظاهري و نقش و نگار، نوعي كوته بيني و ساده انديشي كودكانه است
كه بيشتر در خدمت منافع ديگران خواهد بود.
پس مي توان گفت: يكي از راه هايي كه كشورهاي
خارجي بعد از پيروزي انقلاب اسلامي براي از بين بردن آن در پيش گرفته اند اشاعه مدهاي
هيچ و پوچ است و حال طرز فكر مردم است كه چگونه در برابر اين مشكل ايستادگي كند.
به نظر مي رسد كه راه حل اين معضل، القاي
تفكر صحيح و راه درست در بين اقشار مختلف مردم است و براي اين امر مي توان با هدايت
مردم به سمت الگوي صحيح ، آن ا جايگزين الگوهاي غلط و تجدد گرايي و مدپرستي ها نمود.
يعني اولياي تعليم و تربيت همواره بايد
جوانان را در معرض الگوهاي درست قرار دهند و با زبان رسا و هنرمندانه الگوي بهينه و
كامل را به آنان معرفي نمايند و بيان زندگي پيشوايان معصوم (ع)، عالمان فرزانه و ارائه
نمونه هاي برجسته مردان اخلاق و معنويت مي تواند در هدايت نسل جوان موثر باشد.
معرفي مولفه هاي الگوي برتر و مولفه هاي
الگوي غيراصيل كه با فرهنگ خودي سر ستيز دارند براي جوانان بسيار ضروري است . معرفي
تمدن، مليت، فرهنگ و دين و اصالت انساني و اخلاقي در اين سرزمين به جوانان و شناساندن
هويت ايراني به آنان ضروري است .
بديهي است كه تقليد از فناوري علم و دانش
و توسعه صنعتي و علمي دنياي غرب كه حتي همان را نيز مديون تمدن ديرينه شرق هستند همواره
مورد توجه بوده و هيچ منافاتي با هويت انساني و اخلاقي ما ندارد چرا كه در فرمايش حضرت
پيامبر اكرم (ص) است كه : "علم را اگر چه در چين باشد جستجو كنيد" اما تقليد
مدها، لباسها و ابتذال فرهنگ غرب كه خود نيز از آن بيزار و گريزانند كاري نابخردانه
و تقليدي كوركورانه است كه در انتحار فرسايشي تدريجي و ناآگاهانه جوانان نقش دارد و
هر روز بخشي از سرمايه وجودي آنان را ضايع و زايل مي نمايد.
به اميد اينكه جوانان آزادانه تفكر كنند
و با شخصيت خود و استعداد خود، هدف متناسب را بر گزينند و در اين هنگام است كه كليد
طلايي موفقيت خويش رابدست آورده اند.
منبع:
شبيخون فرهنگي، تأليف سيد محمد تقي طباطبايي
بافقي
نظرات شما عزیزان:
برچسبها:
<-TagName-> |